سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

يکشنبه ۱۳ خرداد

صفحه رسمی شاعر علی عظیمی


علی عظیمی

علی عظیمی



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۶۳

برج تولد:

شیر

گروه

:
عمومی

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
دوشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۲

شغل

:
ویراستار ادبی

محل سکونت

:
تهران

علاقه مندی ها

:
فلسفه و شعر و داستان

امتیاز

:
۶
تا کنون 13 کاربر 16 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
تحمل آدمها از وقتی که مهمترین آن زندگی ام ترک ام کرده اند برایم سخت نیست. می توانم به همه لبخند بزنم .سلام کنم و حتا لال ترین شان را به حرف بیاورم!

اشعار ارسال شده


صبح بخیر عزیزم... ...
ثبت شده با شماره ۵۴۳۳۴ در تاریخ جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵ ۲۲:۱۶    نظرات: ۶
طرح.... شعری از علی عظیمی از دفتر حجم یک جمجمه نوع شعر هایکو

نه به رتبه ی اول کارنامه ات و نه به صفحه ی دوم شناسنامه ات ...
ثبت شده با شماره ۳۴۸۷۲ در تاریخ جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۳ ۰۳:۲۳    نظرات: ۵
طرح شعری از علی عظیمی از دفتر حجم یک جمجمه نوع شعر هایکو

به دوست داشتنت مشغولم... ...
این شعر را ۲۱ شاعر ۴۲ بار خوانده اند.
علی اسماعیلی ، علی ناصری(عین) ، میثم دانایی ، عباسعلی استکی(چشمه) ، علی عظیمی ، جوادرحیمی(راحم) ، محمد نوزادي و ۱۳شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۲۸۳۳۶ در تاریخ چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۱۳    نظرات: ۱۸
lمتن ادبی شعری از علی عظیمی از دفتر حجم یک جمجمه نوع شعر دلنوشته

قهوه ای دم میکنم توی لیوانم بعد به هم می زنم, و در حالی که آخرین جرعه های پاییز را سر میکشم, می روم  ...
ثبت شده با شماره ۲۰۹۴۰ در تاریخ چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۲ ۰۹:۳۳    نظرات: ۹
فنجان قهوه... شعری از علی عظیمی از دفتر حجم یک جمجمه نوع شعر سپید

تقصیر هیچ نژادی نیست... ...
ثبت شده با شماره ۲۰۱۵۷ در تاریخ يکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ ۱۳:۰۷    نظرات: ۵

مجموع ۱۶ پست فعال در ۴ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر علی عظیمی


توی بغلت خواب بودم که یکی شیشه ها را می شکست و در ابعاد ریز ریز مثل برف روی سرمان می ریخت، چشم ها را بسته و صورتم را بین دست ها گرفته بودم و می ترسیدم، به خودم که آمدم دیدم تا کمر توی شیشه خورده هاییم
چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۵ ۰۴:۱۲    نظرات: ۲
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1